روزگاری شهر تو آبی بود
اکنون ، از غم تو سیاه پوش است
از موج ، از ماه ، از شرجی ،
از خلیج نیلی ،
از لحظه لحظه پرواز مرغان دریایی
نغمه ی یا عشق ، یا ناصریا به گوش می رسد
انگار ماهی ها هم در انتظار وصال می گریند
چه کسی می گفت
از تو خواندن کار فرشته هاست ؟
صدایش کن
که بی تاب دیدارش هستم